ستاره

‹‹هر شب ستاره‌ای به زمین می‌کشند و باز این آسمان غمزده، غرق ستاره‌هاست.››

ستاره

‹‹هر شب ستاره‌ای به زمین می‌کشند و باز این آسمان غمزده، غرق ستاره‌هاست.››

حتما به دردتون میخوره!خود دانید

سلام

یه روزم گذشت با همه ی آرزوهایی که توی دل آدم میمونن...اما دیگه یاد گرفتم که فقط تکرارشون کنم چون خیلیاش سخت به حقیقت تبدیل میشن....آی امروز از دست همه حرص خوردم...این روزا سخت میگذرن...

عصر تصمیم گرفتم وبلاگهایی روکه ازشون خوشم اومده بود و ذخیرشون کرده بودم تا بخونم رو نگا میکردم...چیزایی خوندم که درونم آشوبی به پا کرده بود که آروم آروم دارم با خودم کنار میام....اونم بحث پیچیده وشاید از نظر بعضیا ساده دوست داشتن و عشق بود...

قدیما میگفتم که دوست داشتن بالاتر از عشقه....جدیدا یکی پیدا شده که میگه: ما همه ی آدما رو دوست داریم اما کسی هست که آدم نمیتونه بدون اون زندگی کنه و این یعنی عشق.....

ولی موندم چجوری بهش بگم که بابا این دوست داشتن واقعی یه چیز دیگه اس و با اون دوس داشتنی که همه رو دوس داریم فرق داره و عشق واسه مدت طولانیه دیوونگیه محضه...وآخرش جنونه....

مطلبای جالبی هم دیدم که مطمئنا به دردوتن میخوره بخونید و نظرتون رو بی زحمت بگید که خوشحال میشم چون آدم با عقاید دیگرانه که تجربه کسب میکنه.

خب اینم از مطلب(از سایت عشق و دوس داشتن)اگه خوشتون اومد بگید کاملش رو براتون میذارم.چون واقعا لازمه تا همه بدونن :

-  چنین مواردی از نشانه های هوس هستند: زودرنجی، قهر و آشتی ، دل خوری، نگرانی، تردید ، عجله در به نتیجه رسیدن، امروز و فردا کردن، زبان بازی کردن، با چند نفر ارتباط صمیمی وعمیق عاطفی گرفتن، رویاپردازی در مورد فرد، چشم پوشی از نقاط ضعف آن شخص و ... ، همه از نشانه های هوس است، در حالیکه عشق ، قامتی رعناتر، بزرگتر ، قوی تر و منحصر به فرد دارد و از همه مهمتر آرامش بخش است و نگرانی از درست رفتن، ندارد. عشق هایی که نگرانی آفرین، اضطراب آور و دمدمی مزاج و به ظواهر فرد بستگی دارد، همان هوسها هستند که « محور من» در آنها قوی است . یعنی فرد همه چیز را برای خودش می خواهد ، نه معشوق

هر که را جامه ز عشقی چاک شد

او ز حرص و جمله عیبی پاک شد

شاد باش ای عشقِ خوش سودای ما

ای طبیبِ جمله علت هایِ ما

ای دوایِ نخوت و ناموسِ ما

ای تو افلاطون و جالینوس ما

جسمِ خاک از عشق ، بر افلاک شد

کوه، در رقص آمد و چالاک شد

 

**عشق پیش نیاز لازم دارد.

یعنی فرد باید رشد کند و از مراحلی بگذرد تا نوبت به عاشق شدن برسد. کسی که هنور با والدینش درگیر است، سازگاری با همکاران ندارد، رابطه صمیمانه ای با دوستانش ندارد. افسرده و مضطراب است، تصمیم های مهمی در زندگی نگرفته یا به اجرا در نیاورده است، از این شاخه به آن شاخه می پرد، هدف زندگی خود را شفاف ترسیم نکرده است. و حتی در انتخاب هنجارها به انتخاب ثابتی برای وضع ظاهری ، پوشش و نحوه رفتارش نرسیده است و مردد بوده و روز به روز شکل به شکل می شود و هویت خود را نیافته است، مانند کودک پیش دبستانی است که برای اردو به دانشگاه رفته باشد، او هرگز نمی تواند در نقش دانشجو باشد. حتی اگر بر روی صندلی های دانشگاه بنشیند. لذا عشق پس از بلوغ عاطفی ، بلوغ اجتماعی، بلوغ فکری، بلوغ روانی و ...، پیدا می شود، در غیر این صورت فقط هوس خامی بیش نیست.

 

** عشق باید یک وحدت و یکپارچگی بین شما ، افراد و همه هستی ایجاد کند. اگر رابطه دختر و پسری، با پنهان کاری، تعارض ، درگیری با دیگران، احساس گناه، اضطراب، تردید، و قطع روابط اجتماعی با دیگران، مشکل در شغل ، تحصیل ، روابط خانوادگی و ...، همراه هست باید مطمئن شد که هوس، خود را به جای عشق به آنها معرفی کرده است. و چنین شروعی برای رابطه، پایان هایی به مراتب دردناکتر و فجیع تر به همراه دارد.

در نگنجد عشق در گفت و شنید 

عشق، دریایی ست قعرش ناپدید

نظرات 1 + ارسال نظر
حسین سه‌شنبه 7 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 10:15 ب.ظ http://mitra.blogsky.com

سلام

اما پیش نیازش چیه؟

سلام
تو قسمت بعدی حتما براتون میذارم تا بخونیدش.
موفق باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد